۲
مهر
۱۴۰۴
شماره
۵۹۹۱
عناوین صفحه
هگمتانه، گروه فرهنگی: همدان شهری با گذشتهای زیبا و دلنواز؛ شهری پر از یادهای مهربان؛ پر از واژههای کهن و سالخورده است. این روزها در پس گذر زمان و ایجاد زندگی نوین، خیلی وقتها یادمان میرود پدربزرگها و مادربزگهایمان چگونه زندگی میکردند. خیلی از نوجوانان و جوانان امروز کلمات متداول در همدان قدیم حتی به گوششان نرسیده است و باز هم این کلمات و واژههای قدیمی هستند که میتوانند خاطرات گذشته را برایمان زنده کنند و به کمک جوانترهایمان بیایند تا بشناسند راه و رسم زندگی را در گذشته شهرشان.
در این بخش به معرفی برخی کنایات و ضربالمثلها که در همدان قدیم مصطلح و پرکاربرد بوده است پرداخته میشود.
آتیش به سِرُم بیریزه: آتش به سرم بریزد. یعنی از روی غفلت مرتکب خطایی شدم و حالا سزاوار آتش هستم. این اصطلاح بیشتر توسط زنان به کار برده میشده است.
آتیش به مالُم زِدم: آش به مالم زدم. یعنی کالایم را حراج کردهام و ارزان میدهم. این اصطلاح اغلب توسط دوره گردها برای حراج اجناسشان به کار میرود. در اصطلاح مشابه گفته میشود؛ حراجش کردم که نِمانه.
آتیش به هم می زِنه: آتش به هم میزند. یعنی دشمنی و کینه را دامن میزند. در اصطلاح مشابه گفته میشود؛ موش میدِوانه، یا آتیش میدِوانه.
میان دو کس جنگ چون آتش است
سخن چین بدبخت هیزمکش است(سعدی)
آتیش بیارِ مَرِکَس: آتش بیار معرکه است. یعنی سخن چین و دو به هم زن است. در اصطلاح مشابه گفته میشود؛ چُقُلی مُکُنه. کسانی که پیغام دشمن برند / ز دشمن همانا که دشمن ترند(سعدی)
در ارائه این مطالب از کتاب فرهنگ اصطلاحات عامیانه همدانی تالیف محمد علی نوریون- انتشارات سوره مهر بهره گرفته شده است.